جدال (سیره نبوی)رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مجادله و ستیزهجویی را از اوصاف زشت و ناپسند یک مسلمان برشمردند و همواره مسلمانان را از پرداختن به آن برحذر داشته، از آن نهی میفرمودند. ۱ - معنای لغویمجادله واژهای است، عربی از ماده «جدل» این لغت در کتب لغت به معنای درگیری و خصومت و سرشاخ شدن با یکدیگر با انواع فنون آمده است. این لغت هم در معنای مثبت و هم در معنای منفی به کار رفته است، اما بیشتر، این کلمه در معنای منفی آن استعمال شده است. ۲ - مجادله در سیره نبویرسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مجادله پرهیز داشت، به طوری که روایت شده، ایشان خود را از سه چیز به شدت دورنگه میداشت: «جدال و کشمکش، پرحرفی و ذکر مطالب بیفایده.» [۴]
طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۵، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، دار احیاء التراث العربی.
یارانش نیز به تاسی از حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حضورش کشمکش و مجادله نمیکردند. انس بن مالک نقل میکند که: «روزی دربارهی موضوعی دینی مجادله میکردیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد. ایشان از دیدن این صحنه بسیار خشمناک شدند، به طوری که چنان خشمی از ایشان سابقه نداشت. ایشان ما را از این کار باز داشته فرمود: امت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آرام باشید آنان که پیش از شما بودند با همین کارها هلاک شدند، جدال را به خاطر بیفایدگی آن ترک کنید، جدال را رها کنید، چرا که مؤمن جدال نمیکند، جدال را رها کنید، چرا که جدالکننده در خسارت است، جدال را رها کنید، چرا که همین گناه برای تو کافی است که همواره جدلکننده باشی جدال را رها کنید، چرا که جدال کننده در قیامت به شفاعت من نمیرسد، جدال را رها کنید، چرا که من برای کسی که جدال را ترک کند، هر چند صادق باشد سه خانه در حاشیه، وسط و بالای بهشت متعهد میشوم جدال را رها کنید چرا که پس از نهی از پرستش بتان، اولین نهی پروردگار نهی از مجادله بود.» [۱۰]
طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، ج۸، ص۱۵۲، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، دار احیاء التراث العربی.
۳ - جدال در نگاه پیامبررسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جدال را اگر چه شخص محق نیز باشد فاقد خیر برشمرده ترک آن را از نشانههای تواضع دانستند، [۱۳]
عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۴، قم، آل البیت (علیهالسّلام)، ۱۴۰۹.
ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسی را که از جدال بپرهیزد، هر چند محق باشد را با تقواترین مردم معرفی کرده، فرمودند: «از نخستین چیزهایی که خداوند مرا از آن نهی کرد نزاع و کشمکش با مردم بود.» [۱۸]
طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی، ص۵۷، تهران، اسلامیه، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ترک مجادله را از نشانههای کمال دین برشمردند و فرمودند: ایمان بندهای کامل نمیگردد، جز آنکه ستیزهجویی و جدال را رها کند، اگرچه حق با او باشد. [۲۰]
متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال،، ج۳، ص۶۴۶، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹.
ایشان اجر ترک جدال را بهشت معرفی کردند. [۲۳]
قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۰، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر.
[۲۴]
سجستانی، ابن اشعث، سنن ابی داوود، ج۲، ص۴۳۷، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۰.
۴ - ستیزهجویی سرآغاز فتنهپیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجادله و ستیزهجویی را مقدمه و سرآغاز فتنه معرفی کردند و فرمودند: هیچ گروهی فتنهای برپا نکردند که پس از آن که برای فتنه مجادله کردند و هیچ گروهی در فتنه در نغلتیدند، مگر آنکه آن را پاس داشتند. همچنین دانشمندان و دانشجویان را از پرداختن به مجادله برای به کرسی نشاندن حرف خود برحذر داشته، سزای کسانی که دانشی را فرا میگیرند تا بدان با نادانان یا دانشمندان به ستیزه برخیزد را آتش جهنم معرفی کردند. [۲۸]
ابن ابی فراس، ورام، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۶، قم، مکتبة الفقیه.
ایشان به این گروه از مردم توصیه فرمودند: مجادله را رها کنید زیرا حکمت با جدل فهمیده نمیشود و از فتنهاش ایمنی نیست.۵ - واقعه سرچشمه مریسیعپس از پایان جنگ بنیمصطلق که با پیروزی چشمگیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یارانش همرا بود، رسول خدا در مریسیع اقامت گزید، مسلمانان دسته دسته برای نوشیدن آب در سرچشمه آب مریسیع، فراهم آمده بودند در این هنگام یکی از مهاجران به نام جهجاه غفاری با مردی از انصار به نام سنان بن وبرجهنی خزرجی بر سر آب به نزاع و درگیری پرداختند، هر یک از آنان مهاجران و انصار را به یاری طلبیدند، به حضرت خبر رسید و ایشان قضیه را ختم به خیر کردند. [۳۱]
بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۵۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.
این خبر دستمایه عبدالله بن ابی در ایجاد فتنهای جدید شد، او از این پیشآمد به شدت برافروخت و در جمع نزدیکانش که جوانی کم سن و سال به نام زید بن ارقم نیز در میانشان بود، سخنان تندی را علیه مهاجران بر زبان راند و افزود: «به خدا چون به مدینه رسیدیم، عزیزان افراد خوار را از آن بیرون خواهند کرد و...» [۳۶]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
[۳۷]
بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۵۲-۵۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵.
زید بن ارقم این خبر را به عمویش رساند، او نیز به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر داد. [۳۹]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۰۵، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آنکه آتش این فتنه را خاموش کند و فکر آن ماجرا را از ذهن مردم بزداید دستور حرکت ناگهانی و بیموقع سپاه را صادر کرد، سپاه اسلام آن روز و شب را تا فردای آن روز بیوقفه به حرکت خود ادامه دادند و فقط برای اقامه نماز توقف میکردند، همینکه حضرت اجازه فرود آمدن دادند، از فرط خستگی همگی بیدرنگ به خواب رفتند، [۴۲]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۰۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
بدین ترتیب سر و صدا و کشمکشها فروکش کرد.۶ - پانویس۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جدال در سیره نبوی» ۹۵/۰۵/۰۲. |